نگاه عاقل اندر سفیهی به پرسشگر میاندازید، راهتان را کج میکنید و میروید یا اینکه فکر میکنید کسی قصد دارد شما را اذیت کند؟ یا اصلا شما را جدی نگرفتهاند؟
اصلا اوقات فراغت برایتان معنای خاصی دارد یا شما از آندسته افرادی هستید که فکر میکنید تمام وقت مشغول کار هستید و اصلا وقت فراغت ندارید.
البته بسته به اینکه زن باشید یا مرد، مجرد باشید یا متاهل پاسخ متفاوتی خواهید داشت.
حتی سنشما هم بر پاسخی که میدهید تاثیر خواهد داشت، مسلما جوانان پاسخشان با افراد مسن یکی نخواهد بود.عامل دیگری که ممکن است در پاسخ شما تاثیر داشته باشد، تصوری است که از اوقات فراغت دارید.
اگر تصورتان این باشد که اوقات فراغت وقتی است که به بطالت میگذرد مسلما حاضر نیستید بپذیرید که در برنامهریزیتان اوقات فراغت هم دارید و در حالی که ژست حق به جانبی هم گرفتهاید خودتان را آنچنان مشغول معرفی میکنید که انگار اصلا وقت خالی ندارید که به بطالتی به نام اوقات فراغت اختصاص دهید.
زینب حاجی ابراهیم زرگر، در پژوهشی که در سایت انسان شناسی و فرهنگ منتشر کرده، تعریف اوقات فراغت را بسته به زمان متغیر میداند.
او ابتدای پژوهشش آورده که: در ادوار مختلف تعاریف متفاوتی از فراغت ارائه شده است زیرا مفهوم فراغت و چگونگی آن در زمانهای مختلف متفاوت بودهاست. یقیناً در عصری که فراغت تنها به معنی دست کشیدن از کار و استراحت، رفع خستگی و کسب آمادگی برای کار مجدد بودهاست، نمیتوانست با حال مطابقت داشته باشد. چنانچه کارل مارکس با توجه به وضع موجود در دوره خویش فراغت را اینگونه تعریف کرده: بعد از ساعات کار طولانی روزانه فقط فرصت استراحت باقی میماند که نتیجه اجباری کار است.
براساس این پژوهش، بهتدریج با افزایش فراغت، مفهوم آن نیز به معنی زمانی تبدیل شد که فرد از تمامی فعالیتهای مربوط به تعهدات و مسئولیتهای شغلی، اجتماعی و زیستی و اخلاقی و خانوادگی فارغ شده و وقت و فرصت موجود را آزادانه صرف انجام فعالیتهای گوناگونی میکند که هیچ اجبار و الزام خارجی در آن دیده نمیشود.
او معتقد است که فراغت از وقت آزاد جداست؛ به این معنا که وقت آزاد شامل زمان فراغت هم میشود. به عبارت دیگر با تعریف حاجی ابراهیم زرگر اگر اوقاتی راکه صرف انجام و رسیدگی امور شخصی میشود مثل ساعات خواب، غذا خوردن و بهداشت شخصی از زمان آزاد کم کنیم، اوقات فراغت بهدست میآید.
او در تعریفی دیگر آورده که: اوقات فراغت به فرد امکان میدهد که کارهای تکراری و قراردادی را که نهادهای اساسی جامعه به او تحمیل میکنند پشت سر گذاشته و به حوزههای فراتر از خویشتن پابگذارد که درآن نیروهای آفرینندهاش آزادانه بتواند با ارزشهای مسلط تمدنش به مخالفت برخیزد یا آنها را تقویت کند.
در این پژوهش فراغت، را به 2دسته عمده جمعی یا فردیو فعال و غیرفعالتقسیم کرده و نتیجه گرفته شده که شیوههای صرف اوقات فراغت میان مردم براساس این 2 دسته عمده به4 شکل متفاوت سپری میشود.
الف- شیوههای فردی و غیرفعال گذران اوقات فراغت عبارتند از:تماشای تلویزیون- گوش دادن به رادیو- تماشای ویدئو- گوشدادن به نوار- استفاده از رایانه و اینترنت- استفاده از مطبوعات و مکتوبات –استراحت و دراز کشیدن.
ب- شیوههای جمعی و غیرفعال گذران اوقات فراغت عبارتنداز:تماشای مسابقات ورزشی در استادیومها - صحبت با افراد خانواده.
ج- شیوههای فردی و فعال گذران اوقات فراغت عبارتنداز:انجام امور خیریه- بازدید از موزهها و نمایشگاهها- قدم زدن در پارک، کوچه و خیابان-کارهای هنری، موسیقی - رفتن به کافه تریا یا قهوهخانه- شرکت در پایگاههای بسیج.
د-شیوههای جمعی و فعال گذران اوقات فراغت عبارتنداز: بازی و ورزش- رفتن به سینما- رفتن به تئاتر- رفتن به پیک نیک و مسافرتهای سیاحتی و زیارتی- گفتوگو و دیدار دوستان و اقوام.
رخنه تلویزیون به اوقات فراغت
نگاه کردن تلویزیون یکی از شیوههای فردی و غیرفعالبرای پرکردن اوقات فراغت است، اما یکی از مهمترین روشهایی است که عموم مردم برای گذران وقت از آن استفاده میکنند؛ در واقع بهنظر میرسد که بیشتر مردم ترجیح میدهند که وقتشان را پای تلویزیون سپری کنند.
در این پژوهش با اشاره به نقش تلویزیون آمده است:بسیاری از متخصصین در زمینه تعلیم و تربیت نه تنها تاثیر چگونگی گذران اوقات فراغت را درفرایند اجتماعی شدن کودکان و نوجوانان مهم میدانند بلکه اثر آن را در اجتماعی شدن مجدد و همچنین اجتماعی شدن تدریجی افراد بزرگسال نیز مهم میشمارند.
از نظر بسیاری از پژوهشگران امروزه در اکثر جوامع تا حدود زیادی فعالیتهای فراغتی جوانان بهوسیله رسانههای جمعی و مراکز خاص تبلیغات جهانی تعیین میشود و مسئولان این مراکز ازاین طریق نگرش تفکرات، علاقهها و اطلاعات خاص یکجانبهای را از طریق مسئولان رسانههای جمعی به مردم میرسانند.
گوی سبقت را ربود
در حالی تلویزیون گوی سبقت را از دیگر رقیبان خود ربودهاست که بسیاری از کارشناسان نسبت به صرف وقت زیادی مردم پای جعبه جادو هشدار داده و نگرانند.
زینب حاجی ابراهیم زرگر؛ بهعنوان یک پژوهشگر 7 نقطه ضعف را برای تلویزیون معرفی کردهاست:
1- تماشای تلویزیون یک فعالیت کمتر ارادی است. 2- تلویزیون به ندرت تحلیل، تفکرو تعمق مخاطب را بر میانگیزد. 3- برنامهریزی تبلیغات تلویزیون روی پایینترین طبقه عامه هدفگیری میشود. 4- موضوعات و مشکلات به اندازه کافی تحلیل نمیشوند. 5- تلویزیون برای جذب و نگهداری توجه مخاطبانش به مسائلی نظیر خشونت، موضوعات مبتذل و مسائل جنسی میپردازد. 6- در تلویزیون میتوان مرز بین واقعیت و تحریف را از طریق تدوین موقعیتهای دوربین و.... از بین برد. 7- تلویزیون بیننده را از لحاظ اجتماعی منزوی میکند.8- تلویزیون نحوه تفکر ساده لوحانه و قالبی بودن را خواسته یا ناخواسته تشویق میکند.